* بهشت من

happygirl2 1387/05/15 ساعت 02:20 http://happy-girl-syndrome.blogfa.com

فکر کنم بهشت ما هم همین باشد البته به شرطی که پشت این پنجره دنیایی نباشد که در آن کودک یتیمی گرسنه سر بر بالین بنهد..

مسابقه فرهنگی رمان سی جی ام 1387/05/15 ساعت 02:21 http://skarda-castle.blogfa.com

خبر خبر خبر
یک ربع سکه:

کادوی کسی که تا پایان مهر ماه درست حدس بزنه که ادامه رمان سی جی ام چی میشه...

1- نین گال چه جور شخصیتی داره؟

2- و آیا مرد سیاهپوش زاییده تخیل این دختر چهارده ساله است یا خیر؟

3- نقش بارتو هاراس و مرد باغبان بارتیه و ویگو مورتنسن در داستان چه خواهد بود؟

با مراجعه به وبلاگ ما می توانید سه فصل نخستین این رمان را مطالعه فرموده و پاسخهای خود را در بخش نظریات وبلاگ ما ارسال کنید.

فراموش نفرمائید که آدرس وبلاگ و یا ایمیل خود را حتما درج فرمائید تا در صورتیکه برنده شوید با شما تماس گرفته شود.

ب فی 1387/05/15 ساعت 14:30

بهشت من دستان توست که گرد تنم حلقه می شود...

پ.نون 1387/05/16 ساعت 22:51 http://babune.blogsky.com

اجازه بده یه فلاسک شیر و عسل با یه ندیمه که وقتی خالی شد بره برات پرش کنه برات بذارم!
بهشت که آخه بی حور و شیر و عسل نمی‌شه! خوبیت نداره:)

[ بدون نام ] 1387/05/17 ساعت 10:54

نیک نگار 1387/05/19 ساعت 23:23

برای آنان که فارغ از دغدغه های پشت پنجره شدند بهشت جهنم میشود ...

سارا 1387/05/21 ساعت 04:07

زحمت ساختن بهشت رو باید به خودت بدی.

دکتر پرتقالی 1387/05/21 ساعت 10:56 http://dr-orange.blogfa.com

دید خواستن یه گوشه دنج واسه فرار یعنی معترضی عاشقی زنده ای همیشه زنده باش

مریم م 1387/05/21 ساعت 16:29 http://kalameh2.blogfa.com

واقعا فکر کرده وعده‌ی بهشت‌اش به اندازه‌ی کافی چرب و چیلی و فریبنده هست؟
اصلا ما رو قراره فریب بده آیا؟
اون درخت‌ها و نهرها و انواع طعام و میوه و اینا ...یعنی ما ندید بدید و نخورده‌ایم؟
پری و حوری و اینا هم که یعنی اول تا آخرش باید بی‌خیال معنویت و روح و اینا بشی و همون جسم رو عشق است که!
این وسط خلقت دنیا رو نمی‌دونم چیکارش کنم!
واقعا چی فکر می‌کرده پیش خودش؟!

مریم 1387/05/22 ساعت 13:32 http://maryamjo0o.blogfa.com

بهشت جایست که اونجا آرامش داشته باشم . اگه این دنیا نشدن و نمی شه اون دنیا می دونم که هست.

آرزو 1387/05/28 ساعت 11:30 http://www.storyteller.blogfa.com/

بهشت من ..
آنجاست که می نشینم
دستهارا روی زانو می گذارم
چشمهایم را می بندم
و سعی می کنم هیچ صدایی را نشنوم
سعی می کنم از پشت تارهای تاریک زندگیم
تمرکزم را برنگ سفید جمع کنم
و آنهارا به تمامی وجودم بکشانم
بهشت من همانجاست
که من ذره ای از نوری هستم که می رود تا به ابدیت
بسوی نور کل ...
بهشت تو هم زیباست ..
اما همه چیز در کتابها نیست

اسما 1387/06/04 ساعت 01:42 http://psychology.orq.ir

سلام
وبلاگتون قشنگه از جملاتتون خیلی خوشم اومد.
دوست دارم با هم تبادل لینک کنیم اگه دوست داشتی وبلاگ من رو با نام روانشناسی لینک کن بعد خبرم کن.
ممنون