سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* حکم جلب

بگذار به چشم تو بدهکار بمانم
شاید که مرا جلب کند ناز نگاهت

* ...

بگذار تلاشی بکنم تا تو به دست آیی
چون ساده به دست آمدنت ، کیف ندارد
 .

* یاد

 - این عددهای رو قبض تلفن،
تو رو یادم میاره ...


* تردید


ماه افتاده تو فنجون چایی ،
بخورم یا نخورم ؟

 

* یکبار دیگر


 - آخه چند بار بهت بگم دوستت دارم ؟
- یکبار دیگه ..
- دوستت دارم .
- خب




* اتفاقی

- بابایی ، تو و مامان چطوری با هم آشنا شدین ؟
- خیلی اتفاقی ...
- اونوخ من چطوری بوجود اومدم ؟
- تو هم همینطور پسرم ...


 

پی نوشت :
- این وبلاگ به طور خیلی اتفاقی سه ساله شد .

* درد مشترک

 
- تو هیچوقت نمی فهمی چقدر خوب است تو را داشتن ،

 

پی نوشت :
- راستش خودم هم آنقدر که باید این را نمی فهمم .