سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* روزهای خوب

 
- میگم نکنه همهء اینا خواب باشه ... 

 

* پشت پرده



کاش خونتون پنجره داشت
پنجره تون پرده نداشت
پرده برات می خریدم
رو پنجره می کشیدم
پردهء تور صورتی
با سایه های خط خطی
باد می اومد تکون می خورد
کنار می رفت
باد می اومد
تکون می خورد
کنار می رفت ...

* دلیل موجه


- چرا ازدواج کردی ؟
- آخه میگن تا ازدواج نکنی به هیچ جا نمیرسی !

* این جور موقع ها


بعضی وقتا , در بعضی موقعیتا,
ما همون کاری رو می کنیم که همه می کنن ,
و چیزی رو میگیم که همه می گن ,
و این ,
واقعا ,
خیلی بده ...

* این روزها


این روزا مثل آدامسن , بی مزه
هی باید چلیک چلیک جویدشون
روزای تازه با طعم تازه رو
باید از مغازه ها خریدشون

باز نشست کنار جوب , ته کوچه
دوباره چلیک چلیک , جویدشون
تو دهن از این طرف به اون طرف
با زبون به هم دیگه کشیدشون

 

* مقصر


هر هست تقصیر توست
و هر چه نیست , تقصیر من ...



* تلخ و شیرین


مهربون ، من میدونم چایی تلخم واسه تو
            منو با شیرینی قند نگاهت بپذیر
            چشم تو ، به خاطر من اگه بارونی شده
            منو قربونی اون صورت ماهت بپذیر