- از تو بهشت نمی خواهم با حوریان مه پیکر و جوی های شیر و عسل
لطفا گوشه دنجی به من بده با قلمی و کاغذی و چند جلدی کتاب ،
بهشت من آن جاییست که فارغ از دغدغه های پشت پنجره، اتاقم چیز بنویسم و چیز بخوانم .
اگر توانستی آسمان شوی
قول می دهم پرنده ات باشم ...
چه شورها ، چه شعرها ، چه حرفها ، چه قصه ها
برای گوشهای تو ، درون دل سپرده ام
و رشک می برد دلم
به آن دو گوشواره ات
که بیخیال و بوالهوس
نشسته در دو دیده ام ...