سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* شب ابری

شب ابری نه ستاره داشت , نه ماه
شب ابری , پر غصه بود و آه
پر گریه بود و بارونی نداشت
شب ابری , شب آسونی نداشت
پر بغض بسته بود و پر درد
شب ابری , شب پاییزی سرد
...
آسمونی که ستاره نداره
هیچ کسی , هیچ آدمی دوست نداره
شبای ابری بی ستاره رو
همه میگن : آخه پس کی میباره ؟
...
شب ابری دلشو به دریا زد
سینه شو با تیغ بی کسی درید
قطره های قلب تیکه پاره شو
توی آسمون بی کسی پاشید
همه گفتن : داره بارون میباره
روی لبای آدما خنده شکفت
شب ابری به همین سادگی مرد
غصه هاش رو اون , به هیچکسی نگفت
آره
مرد و ..
حتی یک جمله
نگفت



نظرات 9 + ارسال نظر
آرامش 1385/08/16 ساعت 08:20

باز هم خوش به حال شب ابری که حداقل جرات این رو داشت که بباره. درسته که بی کس مردو تنها . اما حداقل با مرگش لبخند نشون رو لب آدما. خوش به حالش که حداقل آلبالو مردنش رو فهمید و اینجا نوشت تا ما هم بفهمیم.
بیچاره اونایی که حتی نمیتونن ببارن و هیچ کسی حتی از ابری بودنشون خبر نداره.

همه گفتنی هارو گفتی دیگه ...

م 1385/08/16 ساعت 08:31

شب ابری بعد از اون بارون شفاف شد دلش ستاره هاش دراومدن و دوباره شروع به چشمک زدن کردن

آره .. ولی قیمت زیادی پرداخت واسش

massy 1385/08/17 ساعت 04:14

moshkel e vazn dare
ghafiash tang shode
delesham sang shode

خودتم که یه پا شاعری ...
دست مارو هم بگیر ...

نوشته های بسیار زیبایی دارین ... (:

شما هم لطف بسیار زیادی دارین ..:)

سکوت 1385/08/17 ساعت 14:48 http://arambakhsh.blogsky.com

آخییی.همین آخه خیلی اشک آور بود.

مثل فیلم هندی دیگه .. نه ؟

دخترکاکل زری 1385/08/18 ساعت 00:38

خیلی قشنگ و گریه دار بود

آخی .. نازی ... بیا دماغتو پاک کنم کاکل زری شیطون عمو .. :)

massy 1385/08/18 ساعت 02:09

khosh halam ke mibinam too
bloge in chand nafar
noo ke miad be bazar
kohne mishe delazaar jenabe albalo

برای من و به دید من اصلا اینطور نیست ...
نمی دونم چی شده که این حس بهت دست داده ....

بلفی 1385/08/20 ساعت 09:19

هووووووووووووووووم خیلی قشنگ و گریه دار بود :-(

Cheers for the info. Greatly appreciated.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد