- فقط یه چیزی مُخوام بِهِِت بُگُم ، خیلی باهات راحتُم ، خیلی باهات حال مُکُنم ، خیلی مُخوامت ، خیلی بامرامی ، خیلی با صفایی ،باهات دعوا مُکُنم ، باهات قهر مُکُنم ، سرت داد مِکِشُم ، ماچت مُکُنم ، برات گریه مُکُنم ، بدون ایکه خجالت بکشم ژولیده و با لباسِ توخانه میام پیشِت ، حرفای اوتَهِ تَهِ دِلُمِ که به هیشکی نُمُگُم بهت مُگُم ، چیزایی که بقیه بِهِم گُفتن ازت بخوام بی رودروایسی ازت مُخوام ، هیچکاریَم اوجور که بایَد برات بُکُنُم نُمُکُنم ، اما توجوابُمِ مِدی ، دس به سَرُمَم مِکِشی ، ماچُمَم مُکُنی ، نازُمَم مِکِشی ، هم هیشکی بُخدا مثل تو نیست ، دَمِت گرم ، ... دَمِت گرم ......
* پی نوشت :
- لهجه واقعی ما آدما ، همون لهجه ایه که با خدای خودمون حرف می زنیم .
- مُو باهاش راحَتُم .
- خدا هم می خوابه ، اما خوابش سبکه ، مثل خواب پروانه ها ...
- خدای هر کسی اندازه فکرهای خوبش ، کارهای خوبش و خواسته های خوبشه ، خوش به حال آدمایی که خداشون بزرگه و خوشبه حالتر اونایی که خداشون خیلی بزرگتره .
- خدا کارگردان خیلی صبوریه
چون مدام بازیگر میفرسته روی سن دنیا
و بازی کسل کننده و یکنواختشون رو نگاه میکنه
و آدم ها بازیگرای بیچاره ای هستند
چون هرکدوموشون فکر می کنن یک سوپر استارن
در حالیکه در صحنه زندگی
همه آدمها فقط و فقط ، سیاهی لشکرن .
سنجاق نوشت :
- از این به بعد فیلم هایی رو که میبینم ، توی وبلاگ اشکها و لبخندها معرفی می کنم .