سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* آخییی


- آقای دکتر دستم به دومنت , دلم پر شده از غصه و دلشوره و بغضای بسته و ترس و تنهایی و بدبختی و نفرت و عشقای نیمه کاره و حسرت و رنج و بیچارگی و تردید و توهم و حقارت و شهوت و رخوت و پوچی و ...
- خب خب .. فهمیدم عزیزم , مشکلی نیست , بیا ... اینم یه شربت مسهل قوی ,دو  سه روزه  مشکلتو حل میکنه و خلاص ...
- آخییییییییی ... قربون دستت دکتر جونم .


نظرات 7 + ارسال نظر

آخییی....چه با مزه می نویسی آلبالو جون...

س... 1385/07/16 ساعت 07:17

آخ که جدا کاش اینجوری می شد از شر همه ی اینا راحت شد!

بلفی(اگه بشناسی) 1385/07/16 ساعت 08:54

رفتم تو آینه به خودم نگاه کردم ٬نه شباهتی به برگ چغندر داشتم نه بوق نه هویج ولی این طوری که تو اینجا نوشتی مثل اینکه منو شکل همه اینا دیدی٬ بایدم ببینی وقتی متوجه نشی (یکی) منم و منظورم هم جواب ندادن به اس ام اس بوده بایدم دست به دامن دکتر بشی ٬ولی من تو آینه فقط یه آدم دیدم که قلبش بدجوری شکسته ..

می بینم که طبابت هم بلدی!

م 1385/07/17 ساعت 12:04

میشه آقا یه قاشق از شربتتون به ماهم بدین بخوریم
مثل اینکه منم یه جورایی مشکل شما رو دارم

Your point is valueble for me. Thanks!

As usual this was a thoughtful submit today. You make me want to preserve coming back and forwarding it my followers?-.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد