سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* بی جنبه


- شما خیلی خوب می نویسید ، نوشته های شما رو خیلی دوست دارم
- ممنونم عزیزم ، تو هم خیلی خوشگلی ، می تونم امشب به شام دعوتت کنم ؟
- !!! ؟

نظرات 16 + ارسال نظر

سلام.ممنون.شام..نمی خوام مزاحم شم ولی اگه اصرار میکنید باشه میام.به یه بدهکارم سری بزنید شاد میشه و خوشحال.

جانم ؟!

سلام ..

سبک نوشتنت خیلی جالبه .. در عین اینکه ساده

می نویسی ولی خیلی پر معنا ..

موفق وشاد باشی

در پناه حق

ممنونم عزیزم .. شما هم شام می خواستی ؟

سلام
واقعا بی جنبه هست...
راستش هر چیزی جنبه می خواهد...لیاقت هم می خواهد

وا !!

اسمون 1385/08/25 ساعت 22:42 http://////

مستر جون اینم یه جور ابرازه احساساته شما اقایونه دیگه......البته تعابیره دیگه ای هم داره......این جمله اولی رو همه واست مینویسن .......تو چی جواب میدی....رخصت.

چرا هر چیزی رو شما خانوما بسطش میدین به همه آقایون ؟
تعابیر دیگه چه صیغه ایه ؟
مگه حرف زدن ؛ خواب دیدن که تعبیر داشته باشه جانم ؟
یالعجب

می شه منم خوب بنویسم؟!

:))

والریا 1385/08/26 ساعت 00:45

:))

خیلی خوشحالم می بینمت
ممنون

ورونیکا 1385/08/26 ساعت 01:01

ااااااا....زرنگی؟!:))

ای بابا .. تو اینجا چیکار می کنی ؟
اومدی مچ گیری؟

نگار 1385/08/26 ساعت 01:14 http://negarnr.blogsky.com

شما واقعن خوب می‌نویسید، من بیشتر از اون یکی نوشته‌های شما را هزار بار بیشتر از اون یکی دوست می‌دارم. و البته فرقم با اون یکی این است که بنده رژیم لاغری دارم و شام مزاحم نمی‌شوم. و البت این هم یکی دیگر از مزایای من بر اون یکی.

خب البته می تونیم قدم بزنیم و زیر این بارون ملایم چند جمله با هم اختلاط کنیم ...
چه اشکالی داره ؟!

یک آدم ساده 1385/08/26 ساعت 04:21

بعله .. خیلی ممنونم میشم ..
تازه مگه چه اشکالی داره یک نویسنده خوب آدمو به شام دعوت کنه
مگه یک ادم خوب مثل آدم بداست که پشت هر حرفش هزار تا سوء نیت باشه
منکه ترجیح میدم اگه قراره دعوتی هم باشه از طرف یک نویسنده خوب باشه
کلی هم به بقیه پز میدم
توی کشورای خارجی که این یک افتخاره
نمی دونم چرا توی ایران اسمشو میذارن بی جنبگی

باریکلا
اینو میگن یک برداشت خوب از یک دعوت ساده

... 1385/08/26 ساعت 04:22 http://...

- اوا خاک عالم ...

خیلی ببخشید .. شرمنده ام به خدا ... زبونم لال شه ایشالله ...

نوشته هات خیلی قشنگن آلبالو... من عاشق نوشته های تو هستم.. یه حس خوبی بهم دست میده وقتی نوشته هاتو میخونم.. میدونی یه جورایی احساس گرسنگی بهم دست میده.. راستی کی بیام با هم بریم شام بخوریم ؟

جان ؟!
آها .. ازون لحاظ ..
بیا نقدی همیجا حساب می کنیم
یه ساندویچ کالباس مارتا با یه قلپ دوغ چند میشه ؟
:)

سپیده 1385/08/26 ساعت 11:06

شما خیلی خوب می نویسی ولی من خوشگل نیستم!
بازم می تونم از نوشته هات تعریف کنم؟! اینجوری خرجت کم ترم میشه!

من نمی دونم چرا همه این جمله رو به حساب خودم گذاشتن ؟
اولا من خوب نمی نویسم
دوما من ایشالله پولش باشه همه رو دعوت به یه شام می کنم حتما ...

من 1385/08/26 ساعت 18:11

شاید خواسته راجع به نوشته هاش حرف بزنه
به نظر من که اصلا دعوت به شام اشکالی نداره بی جنبگی هم نیست

آفرین
مرسی به این ذهن زیبا

نگار 1385/08/26 ساعت 22:05 http://negarnr.blogsky.com

مشدی آلبالو می‌گم این روزا بدجوری رفتی تو نخِ شام و نهار و پذیرایی. کلک! نکنه کلاس آشپزی می ری؟

:))
مشدی آلبالو
چه بانمک میشم من اینطوری
حالا من هرجور میخوام شماها رو دعوت کنم یه جور نازی میارین دیگه
تو بگو من چیکار کنم آخه ؟!

م 1385/08/28 ساعت 00:55

میگم من دو روز نبودم همه دوستارو دعوت کردی شام سرمن بی کلاه موند
میگم بلاخره باب آشنایی باید یه جورایی باز بشه دیگه حالا طرف روش نمیشه بگه ازت خوشم میاد میگه نوشته هات قشنگه اون یکی هم که منتظره سریع پیشنهاد میده
نه تنها اشکالی نداره بلکه خیلی هم خوبه
حالا شامم نشد یه بستنی :)

خوش اومدی
نبودی جات خالی بود
حالا که اینطور گفتی
تو هم دعوت به شام هم بستنی
چطوره ؟:)

[ بدون نام ] 1385/11/04 ساعت 04:55

:))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد