سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* سقوط


" من دارم تو پیله وحشت می پوسم

تو برام از پریا قصه می گی ....!  "

- گاهی وقتا زبون حال بعضیا  رو بهتر از این نمی تونم بگم به خدا ،
از جمله خودم ...

دلنوشت :
- همه حرفا که آخه گفتنی نیست.

نظرات 10 + ارسال نظر
*+*+*سارا*+*+* 1386/06/25 ساعت 02:26

آدم بگه...کمترین مزیتش اینه که سبک میشه...
ولی چه سود که:
- همه حرفا که آخه گفتنی نیست.

...

بلفی 1386/06/25 ساعت 08:42

بدبختانه حال این چند روزه منم همینه. ترس وحشت...

:(

همه ی آدما اگه اینجوری نباشن نصف بیشترشون اینجورین...نگران نباش....

نگران همین بودم اتفاقا

ما آدمها چه مون شده؟
چرا این روزها همه حالشون اینجوریه؟
خسته شدم از حال خراب خودم و بقیه٬ از درد کشیدن همه مون...

پایان شب سیه سفید است ...
آره دیگه
خوب میشه

فصل سرد 1386/06/26 ساعت 01:12

اگر گویم زبان سوزد
و گر نه تا مغز استخوان سوزد!!!

زبان حال خیلیا رو گفتی

سینا 1386/06/26 ساعت 13:18 http://hezardastan.ir

+ ازین سر شهر به اون سر شهر!


این یه مطلب واقعی،فکاهی،تنوری و تازه! از اتفاقات دیروز من در یکی از ادارات دولتی است لطفا تا ته بخونید و نظر بدید،ضررنمیکنید به مولا!



متاسفانه همین دیروز و امروز گیر یکی از همین ادارات دولتی معظم(اداره کار شعبه قاسم اباد مشهد) بودم به اتفاق همسرم...طفلی دو ماه بود میرفت میومد از این اداره به اون ادراه ،پاسکاریش میدادند ومن به غیرتم خیلی برخورد...

باز تبلیغ می کنی همشهری :)

مرجان 1386/06/26 ساعت 22:30 http://myn.blogsky.com

می فهمم چه حسی داری ....... بعضی حرفها رو فقط باید به خوده خودش گفت ...فقط ......

آره
موافقم

نظر خاصی ندارم!
خواستم ابراز وجود کنم!!!
: دی

ندا 1386/07/05 ساعت 21:06

وحشت از چی ؟به خدایت توکل کن و بس به خود می آییی میبینی وحشتی دیگر نیست تا خدایت هست.

I saw this actually excellent post these days!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد