سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* ادد و رد

 

من موندم حیرون که چرا :
آدما توی دنیای مجازی تند تند  همدیگه رو  ادد  می کنن
اما تو دنیای حقیقیشون ؛ هرکی بیاد سر راهشون  رد می کنن !

 

* اولین عشق

 

- اولین بار توی کوچه دیدمت
موهاتو بافته بودی و با مدادگلی لباتو قرمز کرده بودی
من زمین خورده بودم و لباسام گلی بود
دماغمم آویزون ...
واستادی روبروم و نیگام کردی
چشات درشت بود قده چاقاله بادوم
انگشتم توی دهنم بود و چشام توی چشات
گفتی :
- نمخوای صورتتو بشوری با آب ؟
سرمو تکون دادم :
- نچ
گفتی :
- چرا اینقد لباست کثیف شده ... دستمال نداری؟
سرمو تکون دادم :
- نچ
از توی جیبت یه دستمال آبی درآوردی و گرفتی جلوم
همینطور انگشت به دهن نیگات کردم
دستت دراز مونده بود
منم همینطور نیگات می کردم
از ته کوچه صدای بوق اومد
برگشتی پشت سرتو نیگا کردی
دستت دراز مونده بود ولی با همون دستمال آبی
گفتی :
- آخ .. بابام اومد ...بگیرش دیگه
گرفتمش
دویدی رفتی
از پشت سر موهای بافته ات توی هوا بالا و پایین میرفت
سوار ماشین شدی و برام دست تکون دادی :
- بای بای
یه انگشتم توی دهنم بود و یه دستم دراز با دستمال آبی
وقتی تو رفتی تازه فهمیدم چی شد
بغضم یواشکی و آروم شیکس
اشکام گوله گوله ریخ روی لپام
دستمال آبی توی دستم بود
ماشین دور شد با تو
تو رفتی با ماشین
یهو زدم زیر گریه
دستمال آبی توی مشتم مچاله شده بود
اون روز برای اولین بار توی عمرم عاشق شدم
دستمال آبیت هنوز هست
اما بیست و اندی ساله که تو نیستی
کجایی لپ قرمزی ؟
کجایی گیس گلابتون ؟

* مهریه

 

- عزیزم خیلی دوستت دارم ؛ حاضرم جونمو برات بدم حتی ...
- یعنی جدی جدی حاضری جونتو به خاطر من از دست بدی ؟!
- آرهههه خب ؛ ولی میدونی که اینم مثل مهریه اس جریانش ؛ کی داده کی گرفته ...!
-

 

* گواهی فوت

 

لطفا بعد از مرگ سرم را چندین بار به دیوار کوبیده و حسابی خفه ام کنید
و در صورت امکان چند تیر هم به قلب و مغزم شلیک کنید
و خلاصه هر کاری از دستتون بر می آید بکنید که واقعا مرده باشم
آخه من  از زنده به گوری خیلی وحشت دارم ...

* پیام بازرگانی

 

- دخترم ، چی ریختی توی سوپت اینقدر خوشرنگ شده
- توی سوپ ؟! نمیدونم .... حمییییییییید ...
- زهر مااااااار
- !!؟؟

(( زهر مار ، خوشرنگ و خوشمزه ))

* پول توجیبی

 

- بابا جان
- ها ؟ چته پسر گلم ؟
- اممم ... چیزه ...
- چته پسرم ... زن می خوای بابا ؟ این که خجالت نداره که ... هه هه هه
- نه ... نهههه باباجان ... هیچی .. همینجوری صداتون کردم دلم وا شه
- هاااا ... باریکلا .. حالا بدو برو دنبال کارت
- چشم !

* رمان تیک

 

- عزیزم ؛ یه طوری دوستت دارم که هیچکسی ؛ هیچکسی رو اونطوری دوست نداره ...
- چه خوب  
- آره ... اصلا یه جور عجیبی دوستت دارم .. نمیدونمم چرا ها .. یه جور خاصی ..
-  
- اصلا عجیبه .. نمیتونم درک کنم ..  دوست داشتنم نسبت به تو یه حسیه که اصلا تجربه نکردم ...
- خب میشه بیشتر در موردش توضیح بدی ... ؟ که مثلا چه جوری دوسم داری؟
- امم ... بذار ببینم ... ای وای ...  ... بذار ... لعنت به این شانس .. این صفحه کتاب نیس
- ها ااا ؟!