سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته
سنجاق قفلی

سنجاق قفلی

نوشته‌های پراکنده از یک ذهن انباشته

* هست و نیست

 

وقتی نیستی
هستم
وقتی هستی
نیستم
وقتی نیستم
هستی
وقتی هستم
نیستی
ای همه نیست شده هستی من
هستی من نیست می شود
وقتی که نیستی .

* چای

 

همه تنهایی هام , شبیه یک جرعه چای
همه بودن تو , شکل یه فنجون , واسه چای
حبه قند شادیا , مونده تو قندون دلت
آخ چقد می چسبه با تو , خوردن یه جرعه چای

 

* عشقولانه


 


- ببین .. اگه با من ازدواج نکنی به مولا اسید می پاشم تو صورتت , ننه باباتو می کشم , خونه تونو آتیش می زنم , اون داداش انترتو کاردی می کنم , ننه بابای خودمم می کشم .. خودمم دار می زنم ..
- اوا ... تو یه جوری اظهار عشق می کنی آدم نمی توونه رد کنه , باشه .. ... قبول .
- نوکرتم ...!

* دوست داشتن هم اندازه داره هم تمیزی !

 

- بابا رو چن تا دوس داری ؟
- پنش تا
- مامانو چند تا ؟
- پنش تا
- منو چند تا ؟
- اممم .. دیگه انگش ندارم که ...
- انگشتای پاهات هس که ... ایناها ...
- نخیرم , پاهام کثیفه بو میده ...
- !..


* یواشکی

 

شادیای بی دووم , خنده های زورکی
بغضای بسته شده , گریه یواشکی
دلخوشی های عبس , نفسای پر هوس
لذتای زود گذر , وعده های الکی
شبای بدون خواب , آرزو شکل سراب
عشقای خیابونی , حسای دروغکی
زندگی توی خیال , روز و شب طبق روال
فکر روزای قدیم , خاطرات برفکی
زندگی اینجوریاس , اینا حرف بی ریاس
بذار تو رویاهامون , حال کنیم یواشکی ...

* آخییی


- آقای دکتر دستم به دومنت , دلم پر شده از غصه و دلشوره و بغضای بسته و ترس و تنهایی و بدبختی و نفرت و عشقای نیمه کاره و حسرت و رنج و بیچارگی و تردید و توهم و حقارت و شهوت و رخوت و پوچی و ...
- خب خب .. فهمیدم عزیزم , مشکلی نیست , بیا ... اینم یه شربت مسهل قوی ,دو  سه روزه  مشکلتو حل میکنه و خلاص ...
- آخییییییییی ... قربون دستت دکتر جونم .


* راه حل


 

- عزیزم زندگیمون خیلی تکراری و یکنواخت و کسالت بار و بیروح و لوس شده , درست نمیگم ...؟
- اتفاقا چرا , درست میگی , دیگه داره حالم به هم میخوره  از این زندگی ...
- خب  ... من یه فکری دارم ...
- چی ؟
- بچه دار بشیم ..
- وا ؟! .. فکر کردم می خوای بگی از هم جدا بشیم ... .. بچه دار بشیم کثافتاشو تو پاک میکنی ؟ تو شیرش میدی ؟ تو نه ماه تو شیکمت نگهش میداری ؟ تو اندامتو به هم میریزی به خاطرش ؟ تو ونگ ونگشو شبا خفه میکنی ؟ تو ...
- خب ... هیچی بابا .... ولش کن , پس چطوره  که از هم جدا بشیم ...
- آرهههههه .. باز این حداقل دنگ و فنگ بچه رو که نداره , هیجانشم بیشتره !