-
* آرزوهای بزرگ
1385/08/13 01:17
- دخمل کوچولوی من ؛ آرزوی تو چیه عزیز دلم ؟ - اممم ... آلزوم اینه که .. اینه که .. دیگه شیطون شبا نیاد تو رختخوابم جیش کنه ....
-
* تداعی
1385/08/11 03:11
- نمی دونم چرا رنگ قرمز تندی که به لبات میمالی منو یاد چراغ سبز راهنمایی رانندگی میندازه !
-
* تنهایی مزمن
1385/08/10 01:15
- چند نفرو میشناسی که میشناسنت ؟ - هیچکس - چند نفرو میشناسی که نمیشناسنت ؟ - اوووه ؛ تا دلت بخوااااد ...
-
* از عشق تا نفرت
1385/08/08 23:32
- میگم دنیای عجیبیه ها ... بعضیا ده دوازده سال زیر یک سقف با هم زندگی می کنن و بعد از این مدت تازه می فهمن واسه هم ساخته نشدن و از هم جدا میشن بعضیا هم با یک نگاه و چند روز با هم بودن ادعا می کنن نیمه گم شده همن و بدون هم نمی تونن زنده باشن من موندم حیرون این وسط دم خروس رو باور کنم یا قسم حضرت عباس رو !؟
-
* آسیب شناسی سنتی !
1385/08/07 23:38
- تو چته ؟ معلوم هست ؟ غذا نمی خوری , گوشه گیر شدی , هی میری توی اتاقت درو میبندی , با کسی حرف نمیزنی , خب بگو چته ؟ - هیچی , تو نمی فهمی , یه موضوع روحی و فلسفیه , دارم خودمو پیدا می کنم ... - ای بابا , یک کلام بگو زن می خوای هم خودتو هم منو راحت کن دیگه ... خجالت نداره که داداش جان که ... - !!!؟
-
* زندگی !
1385/08/06 17:41
- مهمترین اتفاق یک سال اخیر زندگیت چی بوده ؟ - ولله ... تا اونجایی که یادمه ... آها ... کشیدن دندون عقلم !
-
* آدما و الاغا
1385/08/02 19:29
- بابا، تعداد آدما بیشتره یا الاغا؟ - والا پسرم توی الاغا تعداد آدما بیشتره اما توی آدما تعداد الاغا بیشتره !
-
* مرحوم عمو
1385/08/01 02:40
- عمو زنجیرباف , عمو زنجیر باف ..... - ای بابا چتووونه ؟ دست از سر مرده شم بر نمیدارید شماها ؟
-
* از اون لحاظ
1385/07/29 18:20
- شوهر عزیزم، تو که میدونی من چقدر دوستت دارم، ولی با تمام این حرفا می خوام Profile من توی اورکات همچنان Single باشه، فهمیدی؟!
-
* من دلم می خواد
1385/07/28 06:26
- چی می خوای پسرم ؟ - من ... اممم ... من ازون آسمون آبی می خوام من ازون شبای مهتابی می خوام دلم از خاطره های بد جدا من ازون وقتای بی تابی می خوام - جااااااااان ؟؟!!؟ با صد تومن فقط یه آدامس خرسی می تونی بخری ... از ای چیزایی که گفتی نداریم . می خوای ؟ - آره دیگه .. همینه ... همینو می خواستم . - عجب دوره ای شده .. همه...
-
* فرهنگ وبلاگ نویسی
1385/07/27 03:10
- نظرت درباره وبلاگم چیه عزیزم؟ - حرفای قشنگ میزنی ؛ به دلم داری چنگ میزنی ... - :) نظرت در مورد خودم چیه عزیزم ؟ - .. بدنام برو از همه دورشو ؛ بدنام برو طعمه گور شو ... - .. ! * البته بلانسبت همه وبلاگ نویسان ایرونی که همه نوشته هاشون برگرفته از شخصیت حقیقی خودشونه !
-
* آی یو
1385/07/26 01:33
دوست ندارم بین من وتو هیچ حایلی باشد حتی وقتی می گویم : آی لاو یو ؛ دوست دارم لاوش را بردارم که آی بچسبد به یو پس از این به بعد می گویم : آی یو اینطوری بهتر است !
-
* درک عمیق
1385/07/25 00:09
- به به... چه دخملک قشنگی! چه نقاشی خوشگلی! ببینم عزیزم، این چیه که کشیدی؟ - پی پی! - !!!!
-
* دعا
1385/07/23 04:52
الهی ؛ مرا آن ده که مرا آن به
-
* کی به کیه
1385/07/22 04:25
غم چرا , غصه چرا ؟ پس شادیا مال کیه ؟ اگه امسال سال من نیست , پس آقا , سال کیه ؟ من می خوام خو بگیره با خنده لبهام , چرا نه ؟ بذار از خوشی بمیره غصه ها , کی به کیه ...
-
* هست و نیست
1385/07/21 02:54
وقتی نیستی هستم وقتی هستی نیستم وقتی نیستم هستی وقتی هستم نیستی ای همه نیست شده هستی من هستی من نیست می شود وقتی که نیستی .
-
* چای
1385/07/20 01:05
همه تنهایی هام , شبیه یک جرعه چای همه بودن تو , شکل یه فنجون , واسه چای حبه قند شادیا , مونده تو قندون دلت آخ چقد می چسبه با تو , خوردن یه جرعه چای
-
* عشقولانه
1385/07/19 05:28
- ببین .. اگه با من ازدواج نکنی به مولا اسید می پاشم تو صورتت , ننه باباتو می کشم , خونه تونو آتیش می زنم , اون داداش انترتو کاردی می کنم , ننه بابای خودمم می کشم .. خودمم دار می زنم .. - اوا ... تو یه جوری اظهار عشق می کنی آدم نمی توونه رد کنه , باشه .. ... قبول . - نوکرتم ... !
-
* دوست داشتن هم اندازه داره هم تمیزی !
1385/07/18 05:26
- بابا رو چن تا دوس داری ؟ - پنش تا - مامانو چند تا ؟ - پنش تا - منو چند تا ؟ - اممم .. دیگه انگش ندارم که ... - انگشتای پاهات هس که ... ایناها ... - نخیرم , پاهام کثیفه بو میده ... - !..
-
* یواشکی
1385/07/17 04:07
شادیای بی دووم , خنده های زورکی بغضای بسته شده , گریه یواشکی دلخوشی های عبس , نفسای پر هوس لذتای زود گذر , وعده های الکی شبای بدون خواب , آرزو شکل سراب عشقای خیابونی , حسای دروغکی زندگی توی خیال , روز و شب طبق روال فکر روزای قدیم , خاطرات برفکی زندگی اینجوریاس , اینا حرف بی ریاس بذار تو رویاهامون , حال کنیم یواشکی ...
-
* آخییی
1385/07/16 04:46
- آقای دکتر دستم به دومنت , دلم پر شده از غصه و دلشوره و بغضای بسته و ترس و تنهایی و بدبختی و نفرت و عشقای نیمه کاره و حسرت و رنج و بیچارگی و تردید و توهم و حقارت و شهوت و رخوت و پوچی و ... - خب خب .. فهمیدم عزیزم , مشکلی نیست , بیا ... اینم یه شربت مسهل قوی ,دو سه روزه مشکلتو حل میکنه و خلاص ... - آخییییییییی ......
-
* راه حل
1385/07/14 22:50
- عزیزم زندگیمون خیلی تکراری و یکنواخت و کسالت بار و بیروح و لوس شده , درست نمیگم ...؟ - اتفاقا چرا , درست میگی , دیگه داره حالم به هم میخوره از این زندگی ... - خب ... من یه فکری دارم ... - چی ؟ - بچه دار بشیم .. - وا ؟! .. فکر کردم می خوای بگی از هم جدا بشیم ... .. بچه دار بشیم کثافتاشو تو پاک میکنی ؟ تو شیرش میدی ؟...
-
* میانه رو
1385/07/13 02:38
- خانم شما بی حجابی در اروپا را مناسب زنان می دانید یا حجاب در کشورهای اسلامی را ؟ - ولله چون من اصولا میانه رو هستم همیشه حدتعادل رو انتخاب می کنم ؛ یعنی بدحجابی ؛ خصوصا در تهرون خودمون که خیلی هم می چسبه ... - ؟؟؟!!!
-
* جامعه شناسی شرقی
1385/07/12 03:08
- آقا نظر شما در مورد این جمله چیه ؛ دین افیون ملت هاست . - بعععله ... منم هم عقیده ام ؛ اشولا افیون چیژ خوبیه برای ملت ؛ تشکین دردهاشت ؛ منم هی میگم به حاژخانم که این شرعیه ها ... گوشش بدهکار نیست ... - !؟
-
* تلاقی
1385/07/09 20:51
_ عزیزم سرم خیلی گیج میره ، همه چیزو دو تا می بینم. _ می تونم یه سوال ازت بپرسم؟ _ جونم بپرس _ منم دو تا می بینی؟ _ آره _ خوب ...راستشو بگو ... کدوممونو بیشتر دوست داری؟!!!...
-
* اشتباه لپی
1385/07/08 22:43
- راستشو بخوای از دیدنت خیلی خوشحالم، ولی تا اونجا که یادم میاد توی مشخصات اورکاتت نوشته بودی که قدت 174 سانتی متره و وزنت 48 کیلو! - عزیزم، حالا چه فرقی می کنه که 174 سانتی متر و 48 کیلوباشم یا 148سانتی متر و 74 کیلو؟! مهم اینه که ما الان پیش همیم و از هم خوشمون میاد ، مگه نه؟ - .... !!!!؟؟
-
* رقیب
1385/07/07 04:56
من عاشق اون , اون ؛ عاشق تنهایی هاشه من بی اونمو , تنهایی های اون باهاشه من ؛ پشت در همیشه بسته اتاقش اون ؛ غرق تو آغوش تن تنهایی هاشه من بوسه میذارم جای پاش اما میدونم لبهای یخ تنهایی ها ... روی لباشه اسمش توی شعرام و غزل هامه ولی اون آهنگ غم تنهایی ها , زنگ صداشه هر شب من و تاریکی و تکرار غزل ها اون اما میون بستر...
-
* ادد و رد
1385/07/05 14:47
من موندم حیرون که چرا : آدما توی دنیای مجازی تند تند همدیگه رو ادد می کنن اما تو دنیای حقیقیشون ؛ هرکی بیاد سر راهشون رد می کنن !
-
* اولین عشق
1385/07/04 19:03
- اولین بار توی کوچه دیدمت موهاتو بافته بودی و با مدادگلی لباتو قرمز کرده بودی من زمین خورده بودم و لباسام گلی بود دماغمم آویزون ... واستادی روبروم و نیگام کردی چشات درشت بود قده چاقاله بادوم انگشتم توی دهنم بود و چشام توی چشات گفتی : - نمخوای صورتتو بشوری با آب ؟ سرمو تکون دادم : - نچ گفتی : - چرا اینقد لباست کثیف...
-
* مهریه
1385/07/03 18:04
- عزیزم خیلی دوستت دارم ؛ حاضرم جونمو برات بدم حتی ... - یعنی جدی جدی حاضری جونتو به خاطر من از دست بدی ؟! - آرهههه خب ؛ ولی میدونی که اینم مثل مهریه اس جریانش ؛ کی داده کی گرفته ...! -